نوشتة دکترنعمت الله فاضلي
درباره دکتر نعمت الله فاضلي مقدمه نظريه پردازان اجتماعي و خصوصاً محققان مطالعات فرهنگي در توصيف فرهنگ معاصر و روندهاي اصلي تحول آن، مجموعه اي از فرايندهايي را نام مي برند که اين فرايندها در همه عرصههاي اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي و در همه يا اغلب کشورهاي جهان با نسبتهاي مختلف در حال وقوع است. برخي از اين فرايندها عبارتند از جهاني يا جهان/محلي شدن، عرفي شدن، دموکراتيک شدن، رسانهاي شدن، بصري شدن، اطلاعاتي شدن، ديجيتالي شدن يا مجازي شدن، تجاري شدن، فرهنگي شدن، زيبايي شناسانه شدن، تکنولوژيک شدن، عامه پسند شدن، غير سياسي شدن و زنانه شدن. اين فرايندها از نظر دروني به يکديگر وابسته و همبسته هستند و محصول تحول کليت فرهنگ معاصرند.
همچنين مي توان گفت تحول فرهنگ معاصر حاصل مجموعه فرايندهاي مذکور است. از اينرو درک و شناخت هر يک از ابعاد جامعه و فرهنگ معاصر نميتواند فارغ از شناخت فرايندهاي مذکور باشد. دربارة هريک از روندها يا فرايندهاي فرهنگي مذکور، انبوهي از کتابها و مقالات نوشته و منتشر شده است و هر يک از اين فرايندها «گفتمان دانشگاهي» گستردهاي را ايجاد کرده اند. حتي برخي از اين فرايندها مانند جهاني شدن و ديجيتالي شدن در «گفتمان عمومي» ـ يعني شيوهاي که مردم درباره زندگي روزمره شان سخن مي گويند – نفوذ کرده است و در مطبوعات، رسانه ها و حتي گفتگوهاي روزانه مردم هم وارد شده است. اما با وجود نفوذ و تاثير گسترده رايانه ها و اينترنت در ابعاد مختلف جامعه ايران و زندگي ايراني معاصر، مطالعات تجربي با نگرش کل نگر و جامع دربارة آن بهندرت انجام شده است؛ هر چند تعداد پايان نامهها، مقالات و کتابهاي ترجمه شده در زمينه رايانه، جامعه اطلاعاتي و عصر ديجيتال هم کم نيست. اغلب مطالعات ايراني موجود درباره ديجيتالي شدن يا به کارکردهاي اقتصادي رايانه و اينترنت اشاره مي کنند که باعث تسهيل، تسريع و کاهش هزينههاي اقتصادي در انجام کارها ميشود، يا اينکه جنبههاي اخلاقي و تأثيرات منفي دسترسي به سايتهاي پورنو و در نهايت نيز محدوديتهاي سياسي کاربران مورد توجه قرار ميگيرد.
ضمن اينکه موضوعات مذکور نيز حائز اهميت هستند، بايد در نظر داشت که تأثيرات اجتماعي و فرهنگي ديجيتالي شدن به مراتب گسترده تر از موضوعات مذکور مي تواند باشد. براي اينکه تصويري از اهميت و گستردگي موضوع ارائه کنم برخي مسئلهها و پرسشهاي موجود در اين زمينه را فهرست مي کنم. پرسشهايي که کموبيش در اين مقاله نيز به آنها اشاره ميکنيم. بهکارگيري رايانه و اينترنت يا ديجيتاليشدن چه تأثيري در جهتگيريهاي اجتماعي، ارزشي و سياسي کاربران دارد؟ ديجيتاليشدن چه تأثيري بر روابط و تعاملات بين شخصي و زندگي فردي افراد مانند نوع روابط دوستي، گذران اوقات فراغت، روابط بين نسلي فرزندان و والدين، خويشاوندان و امثال اينها گذاشته يا ميگذارد؟ گسترش رايانهها و فرايند ديجيتاليشدن در تمام عرصههاي خانه و خانواده، مؤسسات آموزشي و اداري و جامعه چه نوع فرهنگ يا نظام ارزشي و معنايي را تقويت و چه نوع نظام ارزشي و معنايي را تضعيف مي کند؟ ديجيتاليشدن با ساختار سنت و فرهنگ تثبيت شده ايراني ـ يعني اسلام شيعي و ارزشهاي تاريخي ملي، خانواده و خويشاوندي ـ چه رابطه اي دارد؟ ديجيتالي شدن با نظام سياسي حاکم بر ايران چه نسبتي دارد؟ جامعه ايران طي چند دهة اخير تحولات فرهنگي، اجتماعي، سياسي و اقتصادي بسياري را تجربه کرده است.
اين تحولات با ديجيتالي شدن چه نسبتي دارند و ديجيتالي شدن تا چه ميزان در اين تحولات تأثير گذاشته است؟ ديجيتاليشدن يک فرايند جهاني است، اما در عين حال هر کشور و جامعهاي اين فرايند را در درون بستر تاريخي، اجتماعي و فرهنگي خاص خود تجربه ميکند. با توجه به اين امر، ديجيتاليشدن به سبک ايراني و در چاچوب بستر فرهنگ معاصر ايران چه ويژگيهايي دارد؟ و چه تفاوتها و شباهتهايي بين ديجيتالي شدن ايراني و غير ايراني وجود دارد؟ ديجيتاليشدن چه چالشهاي سياسي، اجتماعي و فرهنگي در جامعه ايران بهوجود آورده است و چرا؟ ديجيتالي شدن چه تاثيري بر جنبههاي احساسي، عاطفي و زيباشناسانه ايراني ميگذارد؟ هريک از پرسشهاي مذکور، موضوعات مهمي هستند که بايد به نحو دقيق بررسي و مطالعه شوند. به اعتقاد نگارنده، براي پاسخ دادن به پرسشهاي مذکور بايد ابتدا نقش و تاثير ديجيتاليشدن در کليت فرهنگ ايراني مطالعه شود بيش از آنکه در عرصه اجتماعي مشخصي مانند آموزش، بانکداري، سازمانها و غيره محدود شود. اگرچه هنوز تا کامل شدن فراگيري گستره نفوذ رايانه ها و فرايند ديجيتالي شدن به تمام عرصه هاي زندگي اقتصادي،اجتماعي و فرهنگ ايراني فاصله زيادي داريم اما اين فرايند هر لحظه رو به گسترش است و با گذشت زمان بتدريج تمام ابعاد زندگي روزمره و ساختارهاي خرد و کلان اجتماعي و فرهنگي جامعه ايران را در بر خواهد گرفت.
همچنين قبل از شروع بحث، لازم است چند نکته روششناسانه را توضيح دهم. نخست اينکه تحليلهايي که در اين مقاله ارائه مي شوند براساس مشاهدات و تجربيات زيسته نگارنده به مثابه مردمنگار در جامعه ايران است. از اينرو، محدوديتهاي زيادي دربارة اين تحليلها بايد در نظر داشت و در بسياري موارد نمي توان اين تحليلها را بهصورت کامل به تمام جامعه ايران تعميم داد بلکه هدف نگارنده بيشتر بيان روندهاي شکل گرفتة کنوني است. برخي از اين روندها جنبه غالب دارند و برخي ديگر در حال گسترش هستند. در هر حال هيچکدام مطلق نيستند. همچنين تنوعات قومي، مذهبي، سياسي، و متغيرهاي اجتماعي مانند سطح تحصيلات، سن، شغل، درآمد، پايگاه اجتماعي و امثال اينها هر کدام مي توانند در نوع و چگونگي استفاده و فهم ابزارهاي ديجيتال تاثير گذارند. در اين مقاله هيچکدام از اين عوامل را بهصورت مستقل در نظر نگرفته ايم بلکه همان طور که ذکر کرديم تأکيد بر تحولات کلي فرهنگ ايراني است. نکته ديگر اينکه دربارة برخي از اين روندها، دادههاي تجربي هر چند اندک موجود است اما از آنجا که هدف نگارنده بيان تجربيات مردمنگارانه و تحليل کيفي مسائل است، از داده هاي آماري و بررسيهاي پيمايشي سود نبردهام. به هرحال، اينگونه بررسيها نيز ميتوانند به فهم ما از چگونگي ديجيتاليشدن فرهنگ ايراني کمک ميکنند. آخرين نکته اينکه هريک از رويدادها و تحولات تشريح شده دربارة ديجيتاليشدن فرهنگ ايراني، ميتواند موضوع مقاله و مطالعهاي مستقل باشند و در واقع نيز براي شناخت همه جانبة هريک از موضوعات به چنين مطالعه مستقلي نياز داريم. اما در اينجا باتوجه به هدف اصلي مقاله مبني برارائه نوعي تصوير و نگرش جامع از ابعاد فرايند ديجيتاليشدن، از بيان و تحليل جزئيات هريک از روندهاي بحث شده اجتناب ورزيدهايم تا امکان بررسي کليتر تمام روندهاي اصلي ميسر شود. بنيان نظري بحث من در اين مقاله اين است که گسترش ابزارهاي ديجيتال، يعني رايانه، اينترنت، تلفن و بهخصوص تلفنهاي همراه و ابزارهاي ديجيتال خانگي، بر نهادهاي اصلي جامعه ايران يعني فرهنگ، سياست، خويشاوندي، روابط اجتماعي افراد و آموزش تاثير گذارده است و فرايند ديجيتالي شدن در حال شکل دادن فرهنگ خاص خود است. البته اين سخن به معناي آن نيست که اين اتفاق اکنون به کمال رسيده است.
بلکه منظور شکلگيري روند تحول بهسوي فرهنگ ديجيتال است. همانطور که گفتيم روند در سراسر کشور و در بين تمام گروهها و اجتماعات ايراني يکسان نيست. در عينحال، تأکيد براين نکته ضروري است که اگرچه ديجيتاليشدن، خود مستلزم و مولد فرهنگ خاصي است، اما اين سخن به معناي نفي امکان استفاده از ابزارهاي ديجيتال در خدمت ارزشهاي گوناگون نيست. ابزارهاي ديجيتال ميتوانند به تقويت فردگرايي، ارزشهاي دموکراتيک، مشارکت بيشتر مردم در عرصههاي عمومي، تقويت و بسط آزاديهاي اجتماعي، گسترش مصرف و ارزشهاي سرمايهدارانه، تقويت نهادهاي مدني، کاهش نابرابريها و تبعيضهاي قومي، جنسيتي، مذهبي و نژادي، تقويت ارزشهاي چند فرهنگي شدن مانند بسط روحيه تسامح و تساهل، گسترش گفتوگو و امثال اين ارزشها بپردازند.
اما در عينحال، ابزارهاي ديجيتال ميتوانند تا حدودي در خدمت ارزشها و ساختارهاي غير دموکراتيک، اقتدارگرايانه، محافظهکارانه و سنتگرايانه نيز قرار گيرند. نکته مهم در اين زمينه آن است که ماهيت و ساختار فرهنگي و فني ابزارها و رسانههاي ديجيتال بهگونهاي است که با ارزشهاي دستة نخست سازگاري بيشتري دارد. از اينرو، کاربرد اين ابزارها در ساختارهاي غير دموکراتيک، محافظه کارانه و سنتگرايانه، اگرچه امکانپذير است اما در درازمدت اين ساختارها را دستخوش تغيير و چالش ميکند. در اين مقاله ابتدا به تعريف منظور ما از ديجيتالي شدن مي پردازيم. سپس به بررسي اين پرسش ميپردازيم که آيا ابزارهاي ديجيتال صرفاً ابزارهاي انتقال پيامند و عملکرد آنها تابع شيوة استفادة ماست، يا اينکه اين ابزارها خود مولد نوع خاصي از فرهنگ هستند؟ بعد از بررسي اين نکات به توضيح و تحليل ديجيتاليشدن در ايران ميپردازيم. در بخش پاياني، چالشها و نقدهاي فرايند ديجيتاليشدن در ايران را بررسي ميکنيم. * اين مقاله در شصت و هفتمين شماره مجله رسانه چاپ شده است.
Archive for the ‘فناوری اطلاعات’ Category
ديجيتالي شدن به سبک ايراني و ايراني شدن به سبک ديجيتال
Posted by ميرزاخاني در نوامبر 18, 2011
Posted in فناوری اطلاعات | Leave a Comment »
خبرنویسی برای وب
Posted by ميرزاخاني در نوامبر 14, 2011
روزنامه نگاری – ترجمه و تلخیص: امید جهانشاهی
سال 2000 تحقیقی انجام شده بود که مردم چگونه وب سایتها را میبینند. نتیجه این بود که مردم عمدتاً اول، متون را میبینند و نه تصاویر و گرافیکها، چیزی که منطقی هم به نظر میرسد. تحقیقات دیگری از جمله تحقیق یاکوب نیلسن (Jakob Nielsen) نیز نتایج این تحقیق را تایید کردند. این مساله نشان میدهد که با وجود همه قابلیت های موجود و ممکن در وب سایت ها، هنوز متن مهمترین چیز است.
همانطور که میدانیم، پایه خبرنویسی و مبنای همه سبک های خبری «هرم وارونه» است، سبکی که در آن مهمترین قسمت خبر در ابتدا قرار میگیرد و مستلزم این است که خبرنگاران به سؤالات مشهور چه کسی، چه چیزی، کجا، چگونه، چه زمانی و چرا در خبر توجه کنند. در وب هم اصل همین است با کمی تفاوت که ریشه در خصوصیت وب دارد.
تحقیقات نیلسن نشان داد که مخاطبان وب سایتها مطالب را نمی خوانند بلکه اسکن میکنند. بنابراین برای خبرنویسی در وب نقاط ورود متعدد به خبر را به کار ببرید. تیتر، لید، تیتر فرعی میتوانند به خوانندگان وب سایتها این فرصت را بدهد که آنچه را میخواهند از خبر به دست بیاورند و در ذهن شان بماند. در وب شما باید نگارش استعاره ای و به اصطلاح زیبا را رها کنید و عصاره و اساس خبر را بگویید و جایی که لازم است و به خبر حس میدهد، برخی جزئیات را اضافه کنید.
نکته جالب این است که یکی از ترجیهات نیلسن برای نوشتن در وب، سبک هرم وارونه است. برای توضیح بیشتر چرایی این موضوع ساختار سبک هرم وارونه را مرور میکنیم و برخی ملاحظات را متذکر میشویم که شما باید در نوشتن برای وب لحاظ کنید.
تیتر
نوشتن تیتر یکی از مهارتهای اساسی خبرنگاران است اما اکثر آنها تسلط کافی در این زمینه ندارند. تیترها پیچیده اند چون کارکردهای متعددی در خبر دارند که باید در فضایی کوچک به عهده گیرند. تیترها باید توجه مخاطب را جلب کنند و به روشنی به مخاطب نشان دهند که در خبر چه خبر است. البته تنها تکرار لید نباشند.
به اجمال و در یک نگاه کلی، خبر و تیترش را میتوان در دو بخش خیلی مهم خلاصه کرد. اول اینکه چه چیزی جدید (new) است. این چه اطلاعاتی است که مخاطب قبلاً نداشته و حالا نیاز است که بداند؟ و دوم اینکه چه چیز خبر برای گفتن جالب است. این همان چیزی است که تیتر درست (accurate) را به تیتری بزرگ تبدیل میکند.
نکته جالب در مورد تیترنویسی و هر نوشته دیگری در وب، تضاد بامزه ای است که وجود دارد. در وب شما هر چقدر که فضا بخواهید در اختیار دارید. نه مثل اندازه صفحه کاغذی محدودیت دارد و نه مثل زمان بخش خبری تلویزیون فرصت محدود است، فضای مجازی همچون کهکشانی در پیش روست. اما در عین حال، نویسنده وب باید بیش از دیگر رسانه ها ملاحظه فرصت و فضا را بکند چون مخاطب وب قرار نیست خیلی وقت بگذارد. مخاطب روزنامه مینشیند تا روزنامه ای که در دست دارد را بخواند اما مخاطب وب با یک کلیک دنیای پیش روی خود را عوض میکند. بر این اساس، تیتر خوب در وب اغلب به تیتری گفته میشود که از نظر اندازه کوچک تر از تیتری باشد که برای همان خبر در روزنامه استفاده میشود.
لید
دومین مساله لید است. خوشبختانه در وب کمی آسانتر است چون در وب معمولاً توقع این است که صریح تر باشیم پس فضای کمتری برای بروز خلاقیت ادبی وجود دارد.
لید یک خبر باید بیش از هر چیز و پیش از هرچیز مهمترین قسمت خبر را ارائه دهد اما تفاوت کوچکی که در لیدنویسی برای وب و روزنامه وجود دارد این است که کاربران وب بی صبر و حوصله و دمدمی مزاج و بی ثبات هستند. آنها اگر بلافاصله مطلب مورد علاقه خود را پیدا نکنند جای دیگری را کلیک میکنند. خوانندگان وب عمدتاً به دنبال مطالب خاص هستند در حالیکه خوانندگان روزنامه به دنبال تامل کردن و سبک سنگین کردن خبر هستند. بر همین اساس لید روزنامه میتواند غیر مستقیم باشد و آرام به اصل موضوع حرکت کند اما در وب این قابلیت و انعطاف وجود ندارد و لید باید کوتاه، کاملاً صریح و دقیقاً متناسب با اصل موضوع باشد.
اما به هرحال لید با هر انعطافی باید متناسب با موضوع خبر باشد. هر مطلبی در بدنه خبر باید موضوعی که در لید برجسته شده را پی گیری کند. خبرچیزی است که هم جدید باشد و هم جالب. اگر رویدادی یکی از این دو شرط را نداشته باشد، وزن لازم برای خبر شدن را نمی یابد.
آسان ترین راه برای این که یک خبر جالب باشد، حتی در خبرهای کوتاه و مبتنی بر اصل موضوع (to-the-point) وب، این است که به آن صدا (voice) بدهیم. صدایی که خبرنگار وب به خبرش میدهد صدای کسانی است که خبر را میسازند و نه صدای خود خبرنگار. اما در روزنامه این امتیاز برای خبرنگار هست تا با قلمش صدای متمایزی را وارد خبرکند. بر همین اساس، نقل قول ها جایگاهی کلیدی در خبرنویسی وب دارند. نقل قولهای کسانی که خبر را ساخته اند. پاراگراف دوم و یا سوم باید نقل قولی باشد که فکت های خبری را با عبارتی احساسی و یا عبارتی مبتنی بر تجربه تایید میکند. نقل قول خوب در خبر مثل توپ صدا میکند. مستقیماً به لید مهر تایید میزند. خبر را جذاب میکند و خواننده را به صحت خبر مطمئن میسازد.
نات گراف (Nut graph) و بدنه (Body)
نات گراف پاراگرافی از خبر است که میگوید چه خبر است که رویدادی خبر شده است. به عبارت دیگر چرا خبر مهم است. با تیتر و لید، خبر آغاز میشود. اولین نقل قول به خبر اهمیت میدهد. بعد نات گراف میآید و کارش این است که به مخاطب نشان بدهد چرا این یک خبر مهم است. این معمولاً چهارمین و یا پنجمین پاراگراف خبر است. از این نظر نیز تشابهات زیادی بین نوشتن برای وب و روزنامه وجود دارد با این تفاوت کوچک که نوشتن برای وب باید مستقیم تر و موجزتر از گزارش ها و خبرهای روزنامه باشد. این مهم در مورد نوشتن متن یا بدنه خبر هم صدق میکند. بدنه یا متن خبر سرشار از فکت ها و نقل قول هایی است که نشان میدهند رویداد توسط چه کسی، چرا و چگونه و … اتفاق افتاده است و این فکت ها از برجسته ترین و موثرترین شروع میشود و به سمت کم اهمیت ترین فکت ها ادامه مییابد. دشواری نگارش برای وب این است که خبرنگار به دلایلی که پیشتر برشمردیم با مخاطبی بی حوصله روبروست و باید به درستی تصمیم بگیرد چه عباراتی را کوتاه کند و چه کلماتی را حذف کند. راز وب نویسی درست، کوتاه نویسی درست است.
منبع:
این مطلب ترجمه و تلخیصی از فصل پنجم کتاب «خبرنگاری همگرا» است:
– Quinn, Stephen; Flilak, Vincent (2005), Convrgent Journalism- An Introduction: Writing and Producing Across Media, London, Focal Press.
http://www.hamshahritraining.ir/news-3280.aspx
Posted in فناوری اطلاعات, ارتباطات, روزنامه نگاری | برچسبها: لید, نات گراف (Nut graph), بدنه (Body), تیتر, خبرنگاری همگرا | Leave a Comment »
حاكميت اينترنت
Posted by ميرزاخاني در ژوئن 12, 2011
حاكميت اينترنت ؛ دکتر یونس شکرخواه
منبع: سرویس جامعه اطلاعاتی خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران -ایسنا
حاكميت اينترنت، موضوعي كاملا بينالمللي است و مساله مهم در آن تغيير محيط حقوقي است؛ اگر محيط حقوقي اينترنت بينالمللي شود، شرايط عموميتر و منطقيتري براي رجيستريها فراهم ميشود ؛
به گزارش خبرنگار جامعهي اطلاعاتي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، دكتر يونس شكرخواه – عضو هيات رئيسه انجمن ايراني جامعهي اطلاعاتي – در پنل علمي سمينار «ايران و مسايل جهاني راهبري اينترنت» با بيان اين مطلب و با تاكيد بر اينكه ريشه بحث حاكميت يا راهبري اينترنت، در اجلاس سران جهان درباره جامعهي اطلاعاتي در سال 2003 در ژنو است، اظهار كرد: در هر دو نشست wsis يك و دو در سالهاي 2003 و 2005 يك طرح اقدام و يك بيانيهي اصول صادر شد كه بحث حاكميت اينترنت نيز در هر دوي آنها بود.
وي افزود: اما در تعهد تونس، يك مادهي خاص به بحث راهبري اينترنت اختصاص يافت كه در پاراگراف 72 تا 79 آن خواستههايي از دبير كل سازمان ملل در اين باره مطرح شده است كه از آن جمله برپايي يك گردهمايي در پايان سال 2006 براي تعيين سياستهاي حاكم بر اينترنت بود كه در سال 2006 در يونان نيز برگزار شد.
او ادامه داد: در اين دستورجلسه همچنين بحث بر سر سياستهاي عمومي مرتبط با عناصر اصلي حاكميت اينترنت به منظور تداوم، امنيت، ثبات و گسترش اينترنت، تسهيل و مباحثه ميان سازمانها كه با سياستهاي عمومي بينالمللي در خصوص اينترنت و مباحث مرتبط با آن درگيرند و همچنين مسائلي كه هيچ سازمان خاصي وظيفهي انجام آن را بر عهده ندارد، ارتباط با سازمانهاي دولتي و ساير موسسات درباره قلمرو اجراييشان و همچنين تسهيل مبادله اطلاعات و استفاده كامل از تخصص علمي، آكادميك و فني كشورها بيان شده است.
به گفتهي اين استاد دانشگاه سفارش به تمامي كشورها براي ارائهي راهها و ابزاري براي شتاب بخشيدن و قابليت دسترسي و امكان استفاده از اينترنت در كشورهاي در حال توسعه، تقويت بهكارگيري فعالان در ساز و كار فعلي يا آيندهي حاكميت اينترنت به ويژه كساني كه در كشورهاي در حال توسعه هستند، تشخيص مباحث جديد و جلب توجه ساير سازمانها و حتي مردم و در صورت لزوم ارائهي توصيههاي لازم، مشاركت در ايجاد ظرفيت براي حاكميت اينترنت در كشورهاي در حال توسعه، ارزيابي و پيشبرد مستمر اصول wsis در فرآيند حاكميت اينترنت، كمك به يافتن راهحلهايي دربارهي مسائل ناشي از استفادهي درست و نادرست از اينترنت و نيز انتشار فعاليتهاي انجام گرفته از جمله موارد مطرح شده در دستور جلسه تونس درباره حاكميت اينترنت است.
به گفته وي اجلاس 2006 يونان، با توجه به پيشنهاد مشورتي IGF حول چهار محور گشودگي: آزادي بيان، جريان آزاد اطلاعات، انديشهها و معرفتها، امنيت: ايجاد اعتماد و اطمينان در كاربرد اينترنت از طريق توسعهي همكاريها، تنوع: پيشبرد چندزباني گرايي و محتواي محلي و همچنين دسترسي: اتصال اينترنتي، سياستها و قيمتها برگزار شد.
او با اشاره به اين كه دو نگاه معروف در جامعهي اطلاعاتي وجود دارد گفت: در نگاه باريك، موضوعات تكنيكال و زيرساختها مورد نظر هستند، اما در نگاه ماكرو فضاي حاكم بر زيرساختها از لحاظ آكادميك، فرهنگي، ملاحظات بينالمللي و منطقهيي، اقتصادي، سياسي و غيره بررسي ميشود.
شكرخواه با بيان اين كه آيكان تنها سازمان درگير با پديدهي اينترنت و مستقر در آمريكاست و همچنين با تاكيد دوباره بر اينكه موضوع حاكميت اينترنت، موضوعي كاملا بينالمللي است، ادامه داد: امروز دو طبقهبندي در اينباره وجود دارد؛ بخش اول معتقدند اينترنت هيچ امكان تازهاي وجود نياورده و بايد قوانين قبلي با تغييراتي جزيي به آن تسري داده شود. اما طبقه دوم يعني نيوسايبريها، اينترنت را كاملا متفاوت از تلگراف، راديو و غيره ميدانند و معتقدند حاكميت آن بايد متفاوت بوده و در نتيجه نميتواند در اختيار يك كشور، مثلا آمريكا باشد
Posted in فناوری اطلاعات | 1 Comment »